کتاب عشق را عنوان جوانی است جوانی چشمه سار زندگانیست محبت در جوانی کن تو ای دوست که بعد از ان زمان ناتوانیس
کاش بودی تا دلم تنها نبود
تا اسیر غصه و غم ها نبود
کاش بودی تا زمستان دلم
این چنین پر سوز و سرما نبود
کاش بودی تا لبان سرد من
قصه گوی قصه غم ها نبود
کاش بودی تا فقط باور کنی
زندگی بعد تو زیبا نبود
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم.
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد
من اغاز شدم.
و چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است،
مثل تنها مردن!
(دکتر علی شریعتی)