وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً . کُلُّ ذلِکَ کانَ سَیِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً
و در زمین با تکبّر و سرمستى راه مرو، قطعاً تو زمین را نخواهى شکافت و در بلندى به کوهها نخواهى رسید.همهى اینها، گناهش نزد پروردگارت ناپسند است.
از جامعیت اسلام اینکه علاوه بر مسائل اعتقادی سیاسی نظامی و اقتصادی برای کارهای جزیی مانند رفت و آمد بیرون خانه نیز دستور دارد از جمله
الف: «وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ» در راه رفتن، میانه رو باش.
ب: «وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً» در زمین با تکبّر و سرمستى راه نرو.
ج: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً» بندگان خدا آنانند که در زمین با آرامش و بىتکبّر راه مىروند.
د: از قارون ثروتمند هم انتقاد مىکند که هنگام عبور در کوچه و بازار، با تکبّر و جلال و جبروت ظاهر مىشد.
در سیرهى پیامبر اسلام است که وى حتّى روز فتح مکّه بر الاغى بدون پالان سوار شد.
امام حسن مجتبى علیه السلام نیز با داشتن مرکبهاى زیاد، پیاده به مکّه مىرفت. اینها نشانهى فروتنى اولیاى دین است. حضرت على علیه السلام نیز از اوصاف متّقین، راه رفتن متواضعانه را بر مىشمارد. «و مشیهم التواضع».
مردى یهودى از حضرت امیر علیه السلام پرسید: مرا آگاه کن از چیزى که براى خدا نیست و چیزى که نزد خدا نیست، و چیزى که خدا نمى داند.
آن حضرت علیه السلام به وى فرمود: آنچه را که خدا نمى داند گفتار شما یهود است که مى گویید عزیر پسر خداست و خدا براى خود پسرى سراغ ندارد.
و اما آنچه را که براى خدا نیست شریک است و آنچه که نزد خدا نیست ستم بر بندگان است.
یهودى گفت: گواهى مى دهم که خدا یکتا و یگانه است و محمد فرستاده اوست.
منبع: توحید، صدوق ، باب القضاء، ص 271