سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دو دعوى خلاف هم نیست جز که یکى را روى در گمراهى است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :14
کل بازدید :121586
تعداد کل یاداشته ها : 64
103/2/6
12:13 ع
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
دست به قلم[75]
عجب ان نیست که من خرقه می آلود کنم عجب آن است که تو باشی و دلم آلوده شود

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پروفسور «باهر»، جامعه شناس و بنیان گذار رفتارشناسی در ایران است. او متخصص برگزاری سمینارها و نشست های عجیب و غریب در حوزه های مختلف و به ویژه روابط زناشویی است.
به گزارش جهان به نقل از پایگاه بسیج هنرمندان، آخرین نمونه از این دست همایش های پروفسور باهر همایش طلاق درمانی است که در حال برگزاری است. بهانه گفت وگوی ما با پروفسور باهر اما رویت یک تیتر در فهرست مقاله های او بود: «هر مرد باید 4 زن داشته باشد!» این تیتر به لحاظ روزنامه نگاری جذابیت بالایی داشت.
 
این موضوع بهانه ای شد برای گفت وگویی کوتاه اما جالب با پروفسور باهر در بین عنوان مقالات شما چند تیتر دیده می شود که خیلی جالب به نظر می رسند.
 
می خواهیم رویکرد و نظر شما را راجع به این موضوعات بدانیم. برای مثال عنوان هر مرد باید 4 زن داشته باشد این یعنی چه؟ شما واقعا معتقدید، هر مرد باید 4 زن داشته باشد؟!
 
نه، آن فقط عنوان مقاله است. منظور این است که هرمرد باید تکفل 4 زن را برعهده بگیرد. در واقع از نظر من هر مرد را 4 زن می سازد.
 
? این 4 زن چه افرادی هستند؟
 
مادر، خواهر، دختر و همسر. یک مرد را باید 4 زن چکش کاری کنند تا بشود یک آقا. این 4 زن باید در زندگی یک مرد وجود و حضور داشته باشند تا یک مرد نرمال و عادی باشد.
 
? یعنی چه، یعنی اگر مردی خواهر یا دختر ندارد، آقا نیست؟
 
نه، قطعا کم دارد. وجود نداشتن هر کدام از این 4 زن می تواند در زندگی روحی و عاطفی و از طرفی در زندگی اجتماعی فرد اخلال ایجاد می شود.
 
? مصداق و نمونه این کمبود ها در کدام رفتارها دیده می شود؟
 
اصولا یک مرد باید از 4 طرف و با 4 روان شناسی مختلف حمایت شود و اگر هرکدام از این ها کم باشد، مشکلی پیش می آید. شما ببینید چرا عروس و مادر شوهر باهم مشکل دارند؟ به این دلیل که می خواهند، مرد را بالانس کنند و این مشکل طبیعی است.
 
مثلا مردی که مادر ندارد، همسرش هرچه توانسته زور گفته و این مرد هم قبول کرده ولی اگر هرکدام از این ها حضور داشته باشند آن ها با هم مشکل دارند و مرد رفتاری متعادل پیدا می کند.
91/7/28::: 9:19 ص
نظر()
  
  

امام صادق(علیه‌السلام) حکایت فرمود:

روزى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) در بین کوه‌هاى مکه قدم مى‌زد، چشمش به مردى بلند قامت افتاد، به او فرمود: تو از جنّیان هستى، اینجا چه مى‌کنى؟

گفت: من "هام" فرزند "هیثم" فرزند "قیس" فرزند "ابلیس" هستم .

حضرت فرمود: بین تو و ابلیس دو پدر فاصله است؟

گفت: آرى. فرمود: چند سال عمر کرده‌اى؟

پاسخ داد: به مقدار عمر دنیا، آن روزى که قابیل، هابیل را کشت، من نوجوان بودم و مى‌شنیدم که آن دو چه مى‌گویند؛ و کار من این بود که بین افراد تفرقه و دشمنى ایجاد مى‌کردم، و بر بام خانه‌ها و سر دیوارها مى‌رفتم و شور و شیون به راه مى‌انداختم، و سعى داشتم که افراد صله رحم نکنند، نیز خوراک و طعام انسان‌ها را فاسد مى‌گرداندم .

حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه) فرمود: کارهاى بسیار زشت و خطرناکى را انجام داده‌اى .

"هام" گفت: مدت‌ها است توبه کرده‌ام و توسط حضرت نوح(علیه‌السلام) هدایت گشتم و سوار کشتى او شدم، من همراه حضرت هود(علیه‌السلام)، در مسجد هنگام عبادت با دیگر مؤمنین حضور داشتم، و با حضرت إلیاس(علیه‌السلام) در جریان ریگ‌هاى بیابان بودم؛ و آن هنگامى که خواستند حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) را در آتش بیندازند حضور داشتم؛ و چون خواستند حضرت یوسف(علیه‌السلام) را به چاه افکنند کنارش بودم، او را در بغل گرفته و آهسته در چاه نهادم، هچنین در زندان، مونس و همدم او بودم .

و نیز مدتى با حضرت موسى(علیه‌السلام) بودم و مقدارى از تورات را به من تعلیم نمود و فرمود: چنانچه حضرت عیسى را ملاقات کردى، سلام مرا به او برسان، و حضرت عیسى(علیه‌السلام) مقدارى از انجیل را به من تعلیم داد و سپس فرمود: سلام مرا به حضرت محمد(صلّى الله علیه و آله) برسان .

پس یا رسول الله! سلام حضرت عیسى بر تو باد.

رسول خدا(صلوات الله علیه) فرمود: سلام خدا بر او باد و نیز سلام بر تو که سلام رسان هستى، اى هام! چنانچه خواسته‌اى دارى، بگو؟

هام گفت: آرزوى من آن است که خداوند تو را براى هدایت و نجات امّت نگه دارد و این که امّت، صادقانه مطیع وصىّ و خلیفه‌ات باشند، چون که امّت‌هاى گذشته به جهت مخالفت و دشمنى با اوصیاى پیغمبرانشان هلاک شدند، و تقاضاى دیگر من آن است که مقدارى از قرآن را به من بیاموزى تا در نماز بخوانم .

پیامبر اکرم به امام على(علیهماالسلام) فرمود: یا على! "هام" را تعلیم ده و با او مدارا کن .

هام اظهار داشت: یا رسول الله ! این شخص کیست؟ تا همدم او باشم، چون جنّیان فقط تابع پیغمبر و یا خلیفه او هستند.

حضرت فرمود: اى هام! خلیفه دیگر انبیاء چه کسانى بودند؟

گفت: خلیفه آدم فرزندش "شیث" بود، خلیفه نوح، "سام"، خلیفه هود، "یوحنّا" پسر عموى هود بود و خلیفه ابراهیم،" اسماعیل"، خلیفه اسماعیل، "اسحاق"، خلیفه موسى، "یوشع"، خلیفه عیسى، "شمعون"، و اینها خلیفه پیغمبران خود گشتند، چون زاهدترین افراد نسبت به دنیا و راغب‌ترین آنها در آخرت بودند.

پیامبر خدا فرمود: در کتاب‌هاى آسمانى چه کسى خلیفه من معرفى شده است؟ گفت: در تورات، شخصى به نام «ایلْیا» ذکر شده؛ پس حضرت فرمود: این شخص، همان «ایلیا» است؛ و یکى از نام‌هاى دیگر او، حیدر است .

سپس "هام" بر حضرت على (علیه‌السلام) سلام کرد.

پس از آن حضرت على(علیه‌السلام) بعضى از سوره‌هاى قرآن را به "هام" نبیره شیطان تعلیم نمود.


برگرفته از خرایج راوندى، ج 2، ص 856- 858، ح 72/ بصائر الدّرجات، ص 121، ح 13.

دین و اندیشه تبیان، هدهدی


91/6/18::: 10:22 ع
نظر()
  
  
<   <<   6   7   8   9   10      >